ترجمه واقعی فراتر از جایگزینی واژهها در دو زبان است و فرآیندی پیچیده برای درک و انتقال معنا، زمینه و فرهنگ متن محسوب میشود. در سال ۲۰۲۴، ارزش بازار جهانی خدمات ترجمه ۴۲.۲ میلیارد دلار برآورد شد و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۴ با نرخ رشد سالانه ۲.۵٪ به ۵۴.۱ میلیارد دلار برسد. این رشد نشاندهنده اهمیت فزاینده این حوزه است. یک مترجم حرفهای تنها کلمات را جایگزین نمیکند؛ بلکه باید مناسبترین تکنیک ترجمه را انتخاب کند تا دقت، زمینه فرهنگی و لحن پیام حفظ شود. ازآنجاکه آشنایی با تکنیک های ترجمه کلید انتقال درست معنا و ایجاد ارتباط مؤثر با مخاطب جدید است، ما در این مقاله انواع روش ترجمه را به شما میآموزیم.

تکنیک های ترجمه چه هستند؟
تکنیک های ترجمه به روشها و راهکارهایی گفته میشوند که مترجمان برای اطمینان از انتقال صحیح معنا و پیام متن به زبان دیگر به کار میبرند. این روشها فراتر از انتخاب واژههای مناسب هستند و شامل حفظ هدف، سبک و لحن متن اصلی نیز میشوند.
انواع تکنیک ترجمه را میتوان براساس میزان وفاداری به متن مبدأ و نوع محتوا دستهبندی کرد. بهعنوان مثال، «ترجمه لفظی» معمولاً برای متون فنی یا رسمی کاربرد دارد، زیرا دقت واژهبهواژه در این متون اهمیت دارد. در مقابل، برای محتوای بازاریابی یا متون فرهنگی که باید با مخاطب هماهنگ باشند، روشهایی مانند «تطبیق یا جایگزینی فرهنگی» انتخاب بهتری هستند.
بهطور خلاصه، تکنیک های ترجمه یا ترفندهای ترجمه نمایانگر تصمیمات استراتژیک مترجماند. آنها براساس پاسخ به این سوال که آیا ترجمه باید دقیقاً وفادار به متن اصلی باشد یا باید بر سازگاری فرهنگی و قابل فهم بودن متن برای مخاطب تمرکز کند، انتخاب میشوند.
تأثیر تکنیک ترجمه بر دقت و معنا
تکنیک های ترجمه نقش مهمی در دقت و انتقال معنا دارند. ترجمه لفظی ممکن است همه کلمات را درست منتقل کند، اما بدون زمینه کافی، متن ممکن است ناهنجار به نظر برسد و یا سبب فهم اشتباه شود. از سوی دیگر، روشهایی مانند تطبیق فرهنگی یا جایگزینی اصطلاحات، متن را قابل فهمتر و مرتبطتر با فرهنگ مقصد میکنند، اما ممکن است برخی جزئیات دقیق متن اصلی از دست برود.
برای مثال، عبارت انگلیسی «break a leg» اگر بهصورت تحتاللفظی ترجمه شود، در زبان مقصد قابل فهم نخواهد بود، زیرا مفهوم اصطلاحی آن (آرزوی موفقیت) با ترجمه کلمهبهکلمه منتقل نمیگردد. در اینجا تکنیک معادلسازی، یعنی یافتن معادل اصطلاحی در زبان مقصد، گزینه بهتری است. برای مثال، «mucha mierda» در اسپانیایی همان پیام را منتقل میکند و میتواند جایگزین مناسبی باشد.
در نهایت، انتخاب تکنیک ترجمه باید هم وفادار به متن اصلی باشد و هم پیام را بهشکلی طبیعی و قابل فهم برای مخاطب زبان مقصد منتقل کند؛ این همان تفاوت بین ترجمهای خشک و ترجمهای مؤثر و جذاب است.
در ادامه تکنیک های هفتگانه ترجمه در دو قالب تکنیکهای مستقیم و غیرمستقیم را بررسی میکنیم.
تکنیک های ترجمه مستقیم (Direct Translation Techniques)
از این تکنیکها زمانی استفاده میشود که ساختار و مفاهیم زبان مبدأ را بتوان بدون تغییر در زبان مقصد بهکار برد. در ادامه ما تکنیک های مستقیم ترجمه را توضیح میدهیم.
1. وامگیری (Borrowing)
در این روش، واژه یا عبارتی مستقیماً از زبان مبدأ گرفته و بدون تغییر وارد زبان مقصد میشود. این تکنیک معمولاً زمانی به کار میرود که در زبان مقصد معادلی برای آن وجود ندارد (مثل نام غذاها، پوشاک یا مفاهیم فرهنگی). گاهی هم برای حفظ حس و فضای فرهنگی متن اصلی، از آن استفاده میشود.
در زبان انگلیسی هزاران واژه وامگرفته وجود دارد که امروزه بخشی از زبان روزمره انگلیسی زبانها شدهاند. برای مثال Café (فرانسوی)، Hamburger (آلمانی)، Kimono (ژاپنی) و Kimchi (کرهای) برخی از این واژهها هستند.
در فارسی هم در ترجمه واژههایی مانند Bluetooth یا Pizza، مترجم از تکنیک وامگیری استفاده میکند، چون در فارسی معادل طبیعی و جاافتادهای برای آنها وجود ندارد.
2. گرتهبرداری یا وامواژه ترجمهای (Calque / Loan Translation)
در این روش ترجمه، عبارت یا اصطلاحی از زبان مبدأ بهصورت تحتاللفظی به زبان مقصد ترجمه میشود و واژهای تازه در زبان مقصد را ایجاد میکند. این ترجمه لفظی، در واقع از یک واژه وامگرفته شده است.
برای مثال، واژه انگلیسی Skyscraper در فرانسوی Gratte-ciel (بهمعنای «خراشنده آسمان») بوده که بهشکل تحتاللفظی ترجمه شده و مرسوم شده است. ترجمه فارسی آن هم «آسمانخراش» است که دقیقا بهروش گرتهبرداری ترجمه شده و جا افتاده است.
این تکنیک ترجمه در صورتی موفق است که با ساختار و حس زبان مقصد هماهنگ باشند، در غیر این صورت ممکن است قابل پذیرش نبوده یا ناآشنا جلوه کنند.
3. ترجمه لفظی (Literal Translation)
در تکنیک ترجمه لفظی، هر واژه از زبان مبدأ، بدون تغییر در ساختار جمله مستقیماً به واژه معادلش در زبان مقصد ترجمه میشود. این روش زمانی مؤثر است که دو زبان از نظر فرهنگی و دستوری شباهت زیادی به هم داشته باشند. اما در زبانهایی با تفاوت زیاد ممکن است معناهای ضمنی یا ظرافتهای متن از بین برود.
برای مثال در جمله I love reading books، ترجمه فارسی «من عاشق خواندن کتاب هستم» نمونه واضحی از ترجمه لفظی است.
تکنیک های ترجمه غیرمستقیم (Indirect / Oblique Translation Techniques)
از این تکنیک های ترجمه زمانی استفاده میشود که دو زبان از نظر ساختاری یا فرهنگی فاصله زیادی با هم داشته باشند. در این حالت، مترجم برای حفظ معنا و لحن متن، ناچار است در ساختار تغییراتی ایجاد کند. در ادامه انواع تکنیک های ترجمه غیرمستقیم را معرفی میکنیم.
1. جابهجایی یا تبدیل دستوری (Transposition)
در این روش، مترجم دسته دستوری واژه یا ساختار جمله را تغییر میدهد، درحالیکه معنا ثابت میماند. این تکنیک در زبانهایی با ساختار دستوری متفاوت بسیار ضروری است.
برای مثال در ترجمه جمله After arriving, he went to bed به «پس از رسیدن، به رختخواب رفت»، فعل arriving به اسم تبدیل شده است. این تغییر دستوری باعث میشود جمله در فارسی طبیعی و روان شنیده شود. اگر مترجم میخواست ساختار انگلیسی را دقیقاً حفظ کند، باید مینوشت: «بعد از اینکه رسید، به رختخواب رفت».

2. تغییر زاویه دید (Modulation)
در این تکنیک ترجمه، دیدگاه یا زاویه بیان جمله تغییر میکند تا معنا بهصورت طبیعیتری در زبان مقصد بیان شود، بدون اینکه هدف جمله تغییر کند.
برای مثال، عبارت He is hard to please را نمیتوان تحتاللفظی ترجمه کرد، چون «او سخت برای راضیشدن است» در فارسی بیمعناست. ترجمه درست، یعنی «راضیکردنش سخت است» نمونهای از تغییر زاویه دید محسوب میشود. در اینجا، مترجم نقش فاعل و مفعول را عوض کرده تا جمله در فارسی طبیعی به گوش برسد.
3. معادلسازی یا بازنویسی (Equivalence / Reformulation)
این تکنیک ترجمه برای ترجمه اصطلاحات، شعارهای تبلیغاتی و ضربالمثلها به کار میرود. در آن، عبارت اصلی کاملاً بازنویسی میشود تا در زبان مقصد همان مفهوم را منتقل کند.
برای مثال، عبارت انگلیسی Out of sight, out of mind اگر تحتاللفظی ترجمه شود («خارج از دید، خارج از ذهن») بیروح و بیمعنا خواهد بود. معادل طبیعی فارسی آن «از دل برود هر آنکه از دیده برفت» است. مترجم در اینجا بهدنبال کلمهبهکلمه ترجمهکردن نیست، بلکه در پی یافتن احساسی مشابه در فرهنگ فارسی است.
4. بومیسازی یا تطبیق فرهنگی (Adaptation / Cultural Substitution)
در این تکنیک ترجمه، عناصر فرهنگی متن مبدأ با معادلهای فرهنگی زبان مقصد جایگزین میشوند تا برای مخاطب جدید، آشنا و قابل درک باشد. این روش بهویژه در ترجمه طنز، تبلیغات یا آثار هنری بهکار میرود.
برای مثال در جمله He’s a real Santa Claus، ترجمه لفظی («او یک بابانوئل واقعی است») برای فارسیزبان معنای درستی ندارد، چون مفهوم فرهنگی «بابانوئل» در بین ما جاافتاده نیست. اما ترجمه بومیشده این عبارت، یعنی «او واقعاً دستودلباز است» همان معنا را منتقل میکند، اما با لحن آشناتر. در این تکنیک ترجمه، مترجم باید تصمیم بگیرد کدام عنصر فرهنگی را نگه دارد و کدام را با معادل بومی جایگزین کند تا اثرگذاری حفظ شود.
5. جبران (Compensation)
در مواردی که انتقال دقیق معنا در محل اصلی ممکن نیست، مترجم میتواند آن مفهوم را در بخش دیگری از متن جبران کند.
برای مثال، در انگلیسی تفاوت میان گفتار رسمی و غیررسمی اغلب از طریق ضمیر you یا ساختار جمله نشان داده میشود، اما در فارسی مترجم باید این تفاوت را با انتخاب واژه و لحن جبران کند. برای مثال، You should go now میتواند بسته به موقعیت به دو شکل ترجمه شود: «باید تشریف ببرید» (رسمی) یا «باید بری دیگه» (صمیمی). در اینجا تفاوت اجتماعی از طریق لحن و واژگان جبران شده است. این تکنیک به مترجم اجازه میدهد ظرافتهای معنا را حتی در غیاب نشانههای دستوری منتقل کند.
6. کاستن یا حذف (Reduction)
در این روش، مترجم برخی واژههای غیرضروری را حذف میکند تا متن طبیعیتر و مختصرتر شود، بدون از بین رفتن معنا.
برای مثال، در جمله He nodded his head in agreement، ترجمه درست فارسی «با سر تأیید کرد» است. مترجم بخش «سرش را» را حذف کرده، چون در فارسی این معنا از خود فعل «تکاندادن سر» فهمیده میشود.
7. بسط یا گسترش (Expansion)
برعکس کاستن، در این تکنیک ترجمه، مترجم واژههایی به متن اضافه میکند تا معنا بهطور کامل منتقل شود. این روش معمولاً در زبانهایی با ساختار نحوی پیچیدهتر لازم است.
برایم مثال در انگلیسی جملهی He shrugged کاملاً مفهوم است، اما در فارسی اگر فقط بگوییم «او شانه بالا انداخت»، ممکن است معنا ناقص بماند. مترجم میتواند برای وضوح بیشتر بنویسد: «او شانههایش را به نشانه بیتفاوتی بالا انداخت.» این توضیح کوچک همان بسط است.
انتخاب بهترین تکنیک ترجمه
هیچ تکنیکی برای همه موقعیتها مناسب نیست. انتخاب روش درست بهنوع متن، هدف ترجمه و مخاطب بستگی دارد. مترجمان حرفهای با تجربه خود تشخیص میدهند کدام روش برای انتقال دقیق معنا و حفظ لحن متن اصلی مناسبتر است. در عمل، ترجمه ترکیبی از چند تکنیک است که مترجم بهصورت ناخودآگاه و باتکیه بر تجربه خود انتخاب میکند.

مترجم هوش مصنوعی از کدام تکنیک ترجمه استفاده میکند؟
در سالهای اخیر هوش مصنوعی وارد عرصه ترجمه شده و توانسته است در این زمینه بهخوبی بدرخشد. مترجم هوش مصنوعی نیز از اصول و الگوهای مشابه با تکنیک های ترجمه انسانی استفاده میکند، اما این کار را نه بهصورت آگاهانه، بلکه از طریق الگوریتمها و تحلیل آماری انجام میدهد. مترجمهای آنلاین با بررسی میلیونها نمونه ترجمه، یاد میگیرند در چه شرایطی باید ترجمهای لفظی ارائه دهند و در چه موقعیتی ترجمه آزاد یا تطبیقی مناسبتر است.
برای مثال، زمانی که متن، فنی یا رسمی باشد، مدلهای زبانی معمولاً از رویکردی نزدیک به ترجمه لفظی استفاده میکنند تا دقت واژهها حفظ شود. در مقابل، هنگام ترجمه محتوای بازاریابی یا متنی با اصطلاحات فرهنگی، الگوریتمها سعی میکنند از معادلسازی معنایی و بازنویسی استفاده کنند تا ترجمه طبیعیتر و قابل درکتر شود.
بااینحال، تفاوت مهم میان ترجمه هوش مصنوعی و مترجم انسانی در درک زمینه، لحن و ظرافتهای فرهنگی است. هوش مصنوعی میتواند الگوهای زبانی را با دقت بالا بازتولید کند، اما هنوز توانایی درک عمیقِ نیت نویسنده یا احساس نهفته در متن را ندارد. به همین دلیل، در بسیاری از متون احساسی یا فرهنگی، حضور و ویرایش انسانی همچنان ضروری است.
بهطور خلاصه، مترجم هوش مصنوعی از نسخهای دادهمحور و آماری از تکنیک های ترجمه انسانی بهره میگیرد؛ یعنی انتخاب میان ترجمه لفظی، آزاد یا تطبیقی براساس تجربهای که از میلیونها نمونه زبانی آموخته است، نه از درک معنایی واقعی.
سخن آخر
تکنیک های ترجمه، مجموعهای از روشها هستند که به مترجم کمک میکنند معنا، لحن و فرهنگ متن مبدأ را به دقیقترین شکل در زبان مقصد بازآفرینی کند. این تکنیکها به دو دسته مستقیم و غیرمستقیم تقسیم میشوند. وامگیری، گرتهبرداری، ترجمه لفظی، جابهجایی، تغییر زاویه دید، معادلسازی، تطبیق فرهنگی، جبران، کاستن و بسط از جمله مهمترین این تکنیکها هستند. امروزه مترجم های هوش مصنوعی نیز از الگوهای مشابه بهره میبرند، اما در درک ظرایف فرهنگی و نیت نویسنده هنوز به توانایی انسان نرسیدهاند.
